پانیساپانیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

panisa

سرماخوردگی

راستشو بخوای یک عذاب وجدان بزرگ دارم پانیسا جون نمی دونم کجا و چه جوری سرما خوردی از روز 5شنبه مریض شدی توی این 17 ماه نذاشتم مریض بشی و با افتخار به خودم می بالیدم اما الان 3 شب نخوابیدم خیلی حالت بده جز شیر خودم لب به چیزی نمی زنی بد سرما خوردی گلم از شدت سرفه کبود میشی از خواب میپری تو تب می سوزی بی حوصله و کسلی خیلی ضعیف شدی اب ریزش بینی و چشم و ترشحات سینه و عطسه و چی بگم بعضی شبها هم دلد درد داری پانیسا جون بدون مامانی چیز برات کم نذاشتم حتی از خواب و خوراک خودم میگذرم بلکه تو زود خوب بشی ناز گلم خیلی برام سخته این پست نوشتم هرکاری لازم بوده برات کردم ولی باید دوره این بیماری بگذره فدات بشم
30 دی 1392

سرماخوردگی

راستشو بخوای یک عذاب وجدان بزرگ دارم پانیسا جون نمی دونم کجا و چه جوری سرما خوردی از روز 5شنبه مریض شدی توی این 17 ماه نذاشتم مریض بشی و با افتخار به خودم می بالیدم اما الان 3 شب نخوابیدم خیلی حالت بده جز شیر خودم لب به چیزی نمی زنی بد سرما خوردی گلم از شدت سرفه کبود میشی از خواب میپری تو تب می سوزی بی حوصله و کسلی خیلی ضعیف شدی اب ریزش بینی و چشم و ترشحات سینه و عطسه و چی بگم بعضی شبها هم دلد درد داری پانیسا جون بدون مامانی چیز برات کم نذاشتم حتی از خواب و خوراک خودم میگذرم بلکه تو زود خوب بشی ناز گلم خیلی برام سخته این پست نوشتم هرکاری لازم بوده برات کردم ولی باید دوره این بیماری بگذره فدات بشم
30 دی 1392

گلچین 17 ماهگی

  این همون ژاکت که مامان مینا بافته دستش درد نکنه اینم به افتخار زهراجون مامان کیان خوشمزه دوست داشتنی راستی منو بابا عاشق اون دم ابیت هستیم ولی باید تا عید صبرکنیم  چون موهات کوتاه زیاد داره درست تو کش جمع نمیشه ...
27 دی 1392

گلچین 17 ماهگی

این همون ژاکت که مامان مینا بافته دستش درد نکنه اینم به افتخار زهراجون مامان کیان خوشمزه دوست داشتنی راستی منو بابا عاشق اون دم ابیت هستیم ولی باید تا عید صبرکنیم چون موهات کوتاه زیاد داره درست تو کش جمع نمیشه ...
27 دی 1392

پایان 17 ماهگی

عزیزم امروز 17 ماهت تموم شد و  ماه دیگه واکسن داری  امروز بردمت مرکز بهداشت وضعیتت خوب بود ولی کاش وزنت بیشتر بود  ولی بازم هم خدا رو شکر هزار مرتبه که سالمی بردمت بینایی سنجی اما بس که شلوغ بود  بی قراری کردی و بابا گفت برگردیم میریم مطب هم من بیام هم شما باهم بریم آخه مامان چشماش ضعیف شده باید نوبت بگیرم راستی میام از پیشرفت مینویسم فهمیدم دلیل پیشرفت نکردنت کمبود اعضای خانواده است چون من و تو فقط باهم هستیم ونمی تونی از بقیه چیز یادبگیری تصمیم گرفتم خودم باهات صحبت کنم و کمکت کنم سعی خودمو میکنم ببینم خدا چی می خواد   پیشرفتهای 18 ماهگی هاپو میگه: آپ آپ آب آب :آب اسب میگه: بیدگو میگم بگو بله: بل با...
21 دی 1392

پایان 17 ماهگی

عزیزم امروز 17 ماهت تموم شد و ماه دیگه واکسن داری امروز بردمت مرکز بهداشت وضعیتت خوب بود ولی کاش وزنت بیشتر بود ولی بازم هم خدا رو شکر هزار مرتبه که سالمی بردمت بینایی سنجی اما بس که شلوغ بود بی قراری کردی و بابا گفت برگردیم میریم مطب هم من بیام هم شما باهم بریم آخه مامان چشماش ضعیف شده باید نوبت بگیرم راستی میام از پیشرفت مینویسم فهمیدم دلیل پیشرفت نکردنت کمبود اعضای خانواده است چون من و تو فقط باهم هستیم ونمی تونی از بقیه چیز یادبگیری تصمیم گرفتم خودم باهات صحبت کنم و کمکت کنم سعی خودمو میکنم ببینم خدا چی می خواد پیشرفتهای 18 ماهگی هاپو میگه: آپ آپ آب آب :آب اسب میگه: بیدگو میگم بگو بله: بل باشه:با کجا بریم :میگ...
21 دی 1392

بینایی سنجی

امروز زنگ زدن خونمون گفتن فردا پانیسا خانم شاطری بیارین بینایی سنجی بریم ببینمی چی میشه اصلا می تونن معاینه کنن چشم های نازتو یا نه
18 دی 1392

بینایی سنجی

امروز زنگ زدن خونمون گفتن فردا پانیسا خانم شاطری بیارین بینایی سنجی بریم ببینمی چی میشه اصلا می تونن معاینه کنن چشم های نازتو یا نه
18 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به panisa می باشد